English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8077 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
taxon U واحد طبقه بندی گیاهی یاجانوری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
phyton U واحد گیاهی
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classifications U طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification U طبقه بندی کردن طبقه بندی
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
classifications U طبقه بندی رده بندی
classification U طبقه بندی رده بندی
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
taxonomies U طبقه بندی
taxonomy U طبقه بندی
bracket U طبقه بندی
denominations U طبقه بندی
denomination U طبقه بندی
sorting U طبقه بندی
low grade U کم طبقه بندی
division U طبقه بندی
divisions U طبقه بندی
stratification U طبقه بندی
classifications U طبقه بندی
assortment U طبقه بندی
assortments U طبقه بندی
classification U طبقه بندی
grading U طبقه بندی
typification U طبقه بندی
systemization U طبقه بندی
classify U طبقه بندی کردن
classification of aggregate U طبقه بندی خاکدانه ها
classification U طبقه بندی پیام
categorizes U طبقه بندی کردن
harmonic division U طبقه بندی متناسب
harmonic proportion U طبقه بندی متناسب
classifiable U قابل طبقه بندی
layer U طبقه بندی کردن
classification chart U نمودار طبقه بندی
categorizing U طبقه بندی کردن
classifies U طبقه بندی کردن
rug classification U طبقه بندی فرش
categorized U طبقه بندی کردن
industrial classifications U طبقه بندی صنعتی
job classification U طبقه بندی شغل
job classification U طبقه بندی شغلی
graduate U طبقه بندی کردن
secrets U طبقه بندی سری
secret U طبقه بندی سری
graduating U طبقه بندی کردن
market grades and grading U طبقه بندی بازار
computer classifications U طبقه بندی کامپیوتر
categorised U طبقه بندی کردن
categorises U طبقه بندی کردن
map classification U طبقه بندی نقشه ها
categorising U طبقه بندی کردن
classificatory U مربوط به طبقه بندی
categorize U طبقه بندی کردن
classification of soil U طبقه بندی خاک
classifications U طبقه بندی پیام
graduates U طبقه بندی کردن
standardization U همگونی طبقه بندی
speed rate increment U طبقه بندی سرعت
vendor rating U طبقه بندی فروشندگان
soil class U طبقه بندی خاک
service rating U طبقه بندی پرسنلی
classified U طبقه بندی شده
route classification U طبقه بندی جاده ها
accounting classification U طبقه بندی حساب
nondescript U غیرقابل طبقه بندی
suborder U طبقه بندی فرعی
systemize U طبقه بندی کردن
unclassified U طبقه بندی نشده
to categorize U طبقه بندی کردن
unclassified U بدون طبقه بندی
taxonomist U متخصص طبقه بندی
aggroup U طبقه بندی کردن
budget classification U طبقه بندی بودجه
layers U طبقه بندی کردن
zootaxy U طبقه بندی جانوران
classifying U طبقه بندی کردن
nosology U طبقه بندی بیماریها
pigeonhole U طبقه بندی کردن
brussels nomenclature U طبقه بندی تعرفه برکسل
class U طبقه بندی کردن رده
topsecret U طبقه بندی به کلی سری
integrade U [طبقه بندی داخلی کردن]
intergrade U طبقه بندی داخلی کردن
coinage U طبقه بندی بهای مسکوک
glossography U طبقه بندی و شرح زبانها
classed U طبقه بندی کردن رده
classing U طبقه بندی کردن رده
classified items U اقلام طبقه بندی شده
classified items U اماد طبقه بندی شده
classified material U مدارک طبقه بندی شده
classified advertisement آگهی طبقه بندی شده
classes U طبقه بندی کردن رده
restricted data U اطلاعات طبقه بندی شده
restricts U بازداشت طبقه بندی مدارک
restricting U بازداشت طبقه بندی مدارک
restrict U بازداشت طبقه بندی مدارک
labeling U برچسب زدن طبقه بندی کردن
label U برچسب زدن طبقه بندی کردن
labelled U برچسب زدن طبقه بندی کردن
labels U برچسب زدن طبقه بندی کردن
accountable cryptomaterial U مدارک و وسایل طبقه بندی شده
international classification of U طبقه بندی بین المللی بیماریها
agct U ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
access to classified material U دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
army genetal classification test U ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
systematist U متخصص فائده سازی و طبقه بندی
classification yard line U سایدینگ راه اهن طبقه بندی خط
assort U طبقه بندی کردن مناسب بودن
botanical U ترکیب یامشتقی از مواد گیاهی وداروهای گیاهی
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
reserve on board U مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
stapling U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
grain size classification U طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
age grouping U طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
staple U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapled U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
marshalling yard U محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
unit citation U جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
unified soil classification system (uscs U نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
phytography U طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
indexes U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
index U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexed U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
concurrently U مراجعه کنید به چهار طبقه بندی پردازندههای MIMD , MISD , SIMD , SISD ,
vegetable jelly U دلمه گیاهی ژلاتین گیاهی
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
abc analysis U طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
groups U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
ventriloquist U کسیکه بجای عروسک یاجانوری تکلم کند
ventriloquistic U کسیکه بجای عروسک یاجانوری تکلم کند
ventriloquists U کسیکه بجای عروسک یاجانوری تکلم کند
proficiency rating U طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
fault U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faulted U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faults U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
types U ماشین کردن طبقه بندی کردن
break down U تجزیه کردن طبقه بندی کردن
grade U طبقه بندی کردن کلاسه کردن
grades U طبقه بندی کردن کلاسه کردن
resorted U جدا کردن طبقه بندی کردن
resorts U جدا کردن طبقه بندی کردن
type U ماشین کردن طبقه بندی کردن
sorted U دسته کردن طبقه بندی کردن
resort U جدا کردن طبقه بندی کردن
typed U ماشین کردن طبقه بندی کردن
sorts U دسته کردن طبقه بندی کردن
sort U دسته کردن طبقه بندی کردن
gargoyles U ناودانی که از دیوار پیشامدگی پیدا میکند و بیشتر انرابصورت سر وتن انسان یاجانوری درمی اورند
gargoyle U ناودانی که از دیوار پیشامدگی پیدا میکند و بیشتر انرابصورت سر وتن انسان یاجانوری درمی اورند
entresol U طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
standardizes U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardised U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardising U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardises U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizing U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardize U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
lower classes U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
intermediate U آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
lower class U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
power U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
knot U نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
morpheme U واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
cpu U واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
functional unit U واحد در حال کار واحد تابعی
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor. U ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
herbescent U گیاهی
herbaceous U گیاهی
vegetable U گیاهی
vegetative U گیاهی
vegetal U گیاهی
stratify U طبقه طبقه کردن
blights U زنگ گیاهی
jassid U افت گیاهی
aphis U شپشک گیاهی
sap wood U شیره گیاهی
vegetality U حالت گیاهی
vegetation U زندگی گیاهی
Recent search history Forum search
2New Format
1A hero can affect on the people.
1ترجمه ی stirling numberبه انگلیسی؟
3service times
1what s the meaning grandiflorum to farsi ?
1argan
1preppy
1but as an old harvard man my father could sit with the class of'26
1پودرسبز
1دکتر گیاهی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com